شش کاری که افراد شاد هیچوقت انجام نمیدهند
خوشحالی چیزی نیست که آن را برای فردا به تعویق بیندازید بلکه چیزی است که شما آن را در زمان حال طراحی میکنید.
افراد شاد کارهای زیادی انجام میدهند. آنها زمانی را برای سپاسگزاری، ایجاد خوشبینی، تمرین کردن مهربانی، پرورش روابط عاشقانه، ایجاد تعهد به اهداف مهم، لذت بردن از چیزهای کوچک در زندگی و غیره اختصاص میدهند.
اما آنها هیچوقت…
-
در کارهای دیگران فضولی نمیکنند.
برای دسترسی آسان به مطالب روی لینکهای زیر کلیک نمایید
فراموش کنید گه دیگران چه کار میکنند. از نگاه کردن به این که آنها کجا هستند و چه چیزهایی دارند، دست بردارید. هیچکس بهتر از شما عمل نمیکند چون هیچکسی نمیتواند بهتر از شما عمل کند. شما دارید در مسیر خودتان حرکت میکنید. بعضی اوقات علت اینکه ما دچار ناامنی میشویم این است که پشت پرده شرایط خودمان را موفقیتهای چشمگیر دیگران مقایسه میکنیم. به سر و صدای دنیا گوش میدهیم به جای آنکه به ندای درون خودمان گوش دهیم. پس این مقایسه کردن را متوقف کنید. از عوامل حواس پرتی دوری کنید. به صدای درونی خودتان گوش دهید. سرتان به کار خودتان باشد.
همیشه بهترین آرزوها و بزرگترین اهدافتان را نزدیک قلبتان نگه دارید و هر روز زمانی را به آنها اختصاص دهید. از تنهایی قدم زدن هراس نداشته باشید و از لذت بردن از آن نترسید. اجازه ندهید بیتوجهی و منفی بودن دیگران شما را از این که بهترین باشید متوقف کند. کاری را انجام دهید که درون قلبتان میدانید درست است. چون زمانی که بر روی یک کار معنادار متمرکز شدهاید و درون خودتان آرامش دارید، هیچچیز نمیتواند شما را به لرزه درآورد. (من و آنجل این موضوع را با جزئیات بیشتر در کتاب «شور و نمو» در فصل «۱۰۰۰ چیز کوچک که افراد شاد و موفق آن را متفاوت انجام میدهند» بحث کردهایم)
-
به دنبال تایید گرفتن ارزش خود از دیگران نیستند
وقتی خودتان را قانع کنید که به راحتی خودتان باشید و برای تحت تأثیر قرار دادن خودتان را مورد مقایسه و رقابت با دیگران قرار ندهید، هر شخصیت ارزشمندی برای شما احترام قائل خواهد شد. و حتی مهم از این، شما نیز به خودتان احتران خواهید گذاشت.
چطور است به دیگران اجازه دهید شما را توصیف کنند؟ اگر میدانستید هیچکسی شما را مورد قضاوت قرار نمیدهد، چه کاری را متفاوت انجام میدادید؟
حقیقت این است که هیچکسی حق ندارد شما را مورد قضاوت قرار دهد. مردم ممکن است داستان شما را شنیده باشند و فکر کنند شما را میشناسند اما نمیتوانند حس کنند شما واقعا چه میکنید؛ آنها درون زندگی شما نیستند. پس فراموش کنید که آنها درباره شما چه فکری میکنند و چه میگویند. بر روی این تمرکز کنید که خودتان نسبت به خودتان چه حسی دارید و بر روی مسیری قدم بردارید که به شما بهترین حس را میدهد.
کسانی که شما را میپذیرند، دوستانتان هستند. آنهایی که نمیپذیرند، معلمانتان هستند. اگر کسی با چیزی شما را صدا بزند و آن چیز درست باشد، این مشکل شما نیست که آن چیز درست است. اگر شخصی با چیزی شما را صدا بزند و آن چیز درست نباشد، این مشکل شما نیست که آن چیز درست نیست. در هر دو صورت، چیزی که آنها به شما میگویند مشکل شما نیست. چیزی که مردم شما را با آن صدا میزنند، مشکل خودشان است.
چیزی که شما خودتان را با آن میخوانید و کسی که تصمیم میگیرید به آن تبدیل شوید مشکل شما خواهد بود…
-
به سایر مردم و اتفاقات خارجی برای شادی اعتماد نمیکنند.
ناخشنودی در فاصله خالی بین چیزی که الان داریم و چیزی که فکر میکنیم به آن نیاز داریم نهفته است. اما حقیقت این است که لازم نیست چیزهای بیشتری به دست آوریم تا از چیزهایی که هماکنون داریم بیشتر لذت ببریم. ما نیاز به اجازه هیچکسی نداریم تا خوشحال باشیم. زندگی شما از آن جهت باشکوه نیست چون شخصی میگوید که این طور است یا به خاطر آن که چیز جدید به دست آوردهاید، از آن جهت با شکوه است که شما انتخاب کردهاید آن را اینگونه ببینید. اجازه ندهید شادی در گروی چیز دیگری باشد. این همیشه به عهده شما است که انتخاب کنید ، زندگی کنید و تجربه کنید…
به محض آنکه شما مسئول دانستن هر چیز و هر کسی را برای خوشحالیتان متوقف کنید، خوشحال تر خواهید بود. اگر الان خوشحال نیستید مشکل شخص دیگری نیست. مسئولیت کامل ناخشنودی خودتان را بپذیرید. به دنبال کارهای بیهوده نباشید تا شرایط طوری تغییر کند که شما را خوشحال کند. به سادگی انتخاب کنید که قدردان چیزهایی باشید که در این لحظه برای شماست. آن وقت موقعیتهای درست شروع به پدیدار شدن در رضایتی خواهند کرد که به دنبالش هستید.
قسمت اعظم خوشنودی یا ناخشنودی شما بستگی به نگاهتان دارد و نه به موقعیتتان. حتی اگر همه چیز الان ایدهآل نیست، به چیزهای زیبایی فکر کنید که هنوز اطراف شما وجود دارد. یک دلیل خوب برای خندیدن همیشه یک فکر با شما فاصله دارد، هر زمان که دوست دارید آن را انتخاب کنید.
-
بر روی خشم باقی نمیمانند.
اجازه دهید امروز روزی باشد که از شر ارواح گذشتهتان خلاص میشوید. اتفاقاتی که در گذشته افتاده است تنها یک قسمتی از داستان زندگی شما بوده است. کتاب زندگی خود را نبندید، فقط آن را ورق بزنید.
همه ما به خاطر تصمیمات خودمان و دیگران آزار دیدهایم و در حالی که این تجربیات طبیعی هستند، گاهی اوقات خیلی به درازا میکشند. حس خشم ما را وادار میکند تا به یک اتفاق تلخ بارها و بارها بازگردیم و اجازه ندهیم زمان به آسانی بگذرد.
بخشش درمان این موضوع است. به شما اجازه میدهد که بدون درگیر شدن با گذشته بر روی آینده متمرکز شوید. برای درک کردن پتانسیل نامحدود هر چیزی که در روبهروی شما قرار دارد باید بتوانید آنچیزی که در گذشته شما بوده است را بخشیده و فراموش کنید. بدون بخشش، زخمها هیچگاه درمان نخواهند شد و توسعه شخصی اتفاق نخواهد افتاد. این بدان معنی نیست که شما گذشته را پاک میکنید یا چیزی که اتفاق افتاده است را به کلی فراموش میکنید بلکه بدان معنی است که خشم ناشی از آن درد از بین برود و به جای آن یاد بگیرید از اتفاقی که در گذشته افتاده است برای زندگیتان در آینده درس بگیرید.
-
زمانهای طولانی مدت را در محیطهای منفی نمیگذرانند.
شما نمیتوانید برای باقی زندگیتان بدون قرار گرفتن در یک محیط مثبت، طبیعی و لذتبخش، تصمیمات مثبت بگیرید. پس از روح و پتانسیلتان در برابر آلایندگی ناشی از محدود شدن زمانتان با افراد منفی و محیطهای ناسازگار محافظت کنید.
وقتی سایر افراد از شما میخواهند که همانند قربانیها رفتار کنید، در حالی که مدام از بیعدالتی زندگی ناله و زاری میکنند؛ به عنوان مثال از شما سوال میکنند و میخواهند که موافق باشید و به شما غم و افسوس القا میکنند و از شما میخواهند که در شکایتهای آنها شرکت کنید، فرار کنید! هر وقت که به بازی منفی بپیوندید، قطعا شکست خواهید خورد.
حتی زمانی که تنها هستید، یک فضای ذهنی مثبت برای خودتان ایجاد کنید. آن را تبدیل به زمانی کنید که تمام افکاری که باعث میشوند حس بدی داشته باشید یا چند تا از آنها که برای شما دردسرساز بودهاند را کنار بگذارید؛ خواهید دید که زندگیتان چقدر تغییر خواهد کرد. شما به افکار منفی نیازی ندارید. همه آنها دروغ هستند. این افکار هیچچیزی را حل نمیکنند. تمام چیزی که تا الان به شما دادهاند یک تصویر غلط از خودتان بوده است که بی هیچ علتی از آن رنج میکشید.
-
در برابر حقیقت مقاومت نمیکنند
این یک تله مرگ قطعی است وقتی که زمانمان را به فراگیری این که چگونه دروغ بگوییم بگذرانیم چون نهایتا این دروغها درون ذهنمان قدرت خواهند گرفت و در نگرش، گفتار و زندگیمان نسبت به حقیقت تاثیر منفی خواهند گذاشت. زندگی وقتی که آن را با دروغ به هم نگه داریم به راحتی از هم خواهد پاشید. اگر در برابر حقیقت مقاومت کنید، هر روز با دروغ زندگی خواهید کرد. شما هرگز نمیتوانید با عدم صداقت از حقیقت فرار کنید.
بنابراین خم نشوید، سعی نکنید که حقیقت را با فریبکاری مخفی کنید. روحتان را با کارهای روشهای مرسوم ویرایش نکنید. بهتر است هیچ توضیح و بهانهای نداشته باشید تا این که بخواهید یک توضیح غلط و بهانهای دروغین داشته باشید. برای اعتراف به حقیقت نیاز به شجاعت و قدرت است اما این تنها راه درست زندگی کردن است. هر چیزی که هست را بپذیرید، آن را تماما در آغوش بگیرید و با حقیقت و احتمالات پیش رویتان زندگی کنید.
نوبت شماست…
شما چه چیزی را به این فهرست اضافه میکنید؟ چه کارهایی را نباید انجام دهید اگر بخواهید شاد باشید؟ آنها را برای خودتان بنویسید و به این فهرست اضافه کنید…
عنوان جالبی بود همیشه دیده بودم که چگونه شاد باشیم و کسانی که شاد هستند چه میکنند، چه نمیکنند تا حالا ندیده بودم
خیلی خوب بود
سپاس از مقاله های خوبتون