خلاصه کتاب هدف گذاری به روش P.R.I.M.E.R
برای دسترسی آسان به مطالب روی لینکهای زیر کلیک نمایید
مقدمه
خلاصه کتاب هدف گذاری به روش P.R.I.M.E.R. ماجرای عشق من به هدفگذاری از زمان کودکیام آغاز شد. قبل از آن فقط آرزو میکردم. آرزو داشتم اتفاقات خاصی بیفتد (برای مثال دوست داشتم پدر و مادرم مرا به مکانهایی که میگویند مناسب سن من نیست ببرند) و یا میخواستم که چیزی که برایم ممنوع بود را به دست بیاورم (برای مثال یک بازی ویدیویی جدید).
افراد زیادی با شیوههای یکسان هدفگذاری کردهاند. آنهایی چیزهایی را که میخواهند مشخص کردهاند؛ برای مثال بازنشستگی در ۶۰ سالگی؛ اما در طرح یک برنامه کاربردی برای عملی کردن خواستهشان ناموفقاند. روش هدفگذاری P.R.I.M.E.R به شما کمک میکند تا یک برنامهریزی کاربردی برای رسیدن به اهدافتان داشته باشید.
جادۀ طولانی و خستهکننده من به سمت موفقیت
در گذشته رسیدن به هدف برای من، یک تجربۀ دلخراش بود. زمان موفقیت بسیار هیجانانگیز و پرشورونشاط میشدم و زمان شکست احساس آزاردهنده و غمناکی به من دست میداد.
در طول ۳ دهه برای یادگرفتن اینکه چه چیزی کارآمد است و چه چیزی ناکارآمد، دستوپا زدهام و در این مسیر حساب تعداد شکستهایم از دستم در رفته است.(خلاصه کتاب هدف گذاری به روش P.R.I.M.E.R)
شاید بپرسید بزرگترین مانعی که با آن مواجه شدم چه چیز بوده است؟
من نسبت به عواملی که شکست و پیروزی را مشخص میکردند آگاهی نداشتم.
من در مورد اینکه چرا توانستم به بعضی از اهدافم برسم و در رسیدن به بعضی دیگر ناموفق بودم نظری نداشتم؛ همین.
در طول سالها من هر آزمایشی در رابطه با راز رسیدن به اهداف را که تصور کنید انجام دادهام.
نتیجه فقط یک سیستم هدفگذاری بهطرز شگفتآوری ساده بود که قطعبۀقین به موفقیت منجر میشد.
در ادامه صفر تا صد این روش را خواهید آموخت.
میخواهید چه چیزی را به دست آورید؟
شاید شما بخواهید:
- مهارتهای درونفردی خود را ارتقا دهید؛
- هیکل خوبی داشته باشید؛
- شغل بهتری داشته باشید؛
- خانهتان را سروسامان دهید؛
- پول بیشتری ذخیره کنید و
- یا یک تجارت جدا از شغل فعلیتان را شروع کنید.
همۀ ما آرزوهایی داریم که ناشی از شرایط و خواستههای ماست.
میخواهیم زندگیمان را بهطور قابلتوجهی بهتر کنیم. تحقق آرزوهای کوچک اولین گام بهسوی این هدف است.
مشکل اینجاست که آرزو کردن ساده و رسیدن به آن سخت است.
چه اهداف ما مربوط به شغل، روابط، سلامتی، دارایی و چه فقط مربوط به یک خوشحالی ساده باشد؛ تقریباً اکثر مردم انتظار شکست دارند و خود را به آن محدود کردهاند.
ما میتوانیم بهتر باشیم، خیلی بهتر.
شکست یک گزینه نیست
شاید شکست را یک گزینه بدانید، اما اگر از این کتاب استفاده کنید شکست دیگر برایتان یک گزینه نخواهد بود.
شما میتوانید به هر آرزویی که دارید برسید.
یک هشدار دوستانه: کار و عمل لازمۀ رسیدن به اهداف است. شما باید هدف درستی را انتخاب کنید، یک برنامۀ کاربردی داشته باشید و سپس روی اجرای آن تمرکز کنید.
در حال حاضر نگران هیچکدامشان نباشید. در ادامه همهشان را با جزئیات یاد خواهید گرفت.
مهمترین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که شما قادر به کنترل نتیجه هستید. شما تصمیم خواهید گرفت که آیا به هدفتان رسیدهاید یا نه.
شما راننده هستید. من به شما نشان میدهم که چه زمانی کدام دنده را به کار بگیرید. چگونه تا بیشترین توان خود از تواناییهایتان استفاده کنید؛ اما درنهایت کنترل همهچیز در دست شماست.
من راهنمایی میکنم شما انجام میدهید.
مأموریت شما؛ اگر آن را قبول کنید
آمادۀ ساخت و به دست آوردن هدفی که شمارا بهسوی یک زندگی رضایتمندانهتر سوق دهد هستید؟
آمادۀ به دست گرفتن افسار سرنوشت و اعمالنفوذ خود در روند تغییر سبک زندگیتان هستید؟
در این کتاب طرح اولیه برایتان آمده است. وظیفه شما عملی کردن آن و بررسی نتایج است.
در این راه باهمیم.
بیایید آستین بالا بزنیم و شروع کنیم.
پی ریزی روش هدفگذاری
قبل از ورود به جزئیات سیستم هدفگذاری، لازم است ابتدا دربارۀ برخی مفاهیم پایه صحبت کنیم.
این مفاهیم احتمالاً برایتان بدیهی است؛ اما درعینحال بهسادگی از آنها غافل میشوید و با این کار موفقیت خود را به خطر میاندازید.
در ادامه، ۵ تدبیر از تدابیر همسو با چگونگی عملکرد ذهن را میبینیم. با استفاده از آنها اساساً ذهن خود را برای یاریکردن خود در مسیر رسیدن به اهدافمان گول میزنیم.
هرکدام از این تدابیر ساده اما بسیار تأثیرگذارند.
(خلاصه کتاب هدف گذاری به روش P.R.I.M.E.R)
یک علت برای هر هدف اختصاص دهید
«کسی که یک چرای بهاندازۀ کافی قوی داشته باشد؛ میتواند هر چگونهای را بسازد.» فردریش نیچه.
داشتن علت به ما مقصود میدهد. شفافسازی میکند که چرا میخواهیم کاری را به سرانجام برسانیم. وقتی در حال و هوای تسلیم شدن قرار میگیریم، ما را به حرکت روبهجلو تشویق میکند.
برای مثال فرض کنید هدفتان ۱۲٫۵ کیلوگرم کاهش وزن است. بدون یک علت قانعکننده، انگیزۀ شما برای ورزش و یا خوردن غذاهای سالم کم است.
اما فکر کنید شما برای پوشیدن لباس عروس در روز عروسیتان باید ۱۲٫۵ کیلوگرم وزن کم کنید. این برای کمک به استقامت شما دلیلی متقاعدکننده است.
دلایل خاص انتخاب کنید. برای مثال کافی نیست بگویید وزن کم میکنم تا سالم بمانم. این دلیل بسیار مبهم است.
دنبال کردن اهدافی با دلایل واضح و روشن بسیاربسیار سادهتر است.
دلیل شما نباید حتماً بر نتایج مثبت تمرکز کند. خروجیهای منفی نیز میتوانند به همان میزان تأثیرگذار باشند.
برای مثال؛ ترک کردن سیگار برای جلوگیری از ابتلا به سرطان ریه.
برای مثال؛ پسانداز مقدار مشخصی پول برای جلوگیری از تنگدستی در زمان احتیاج به داروهای ضروری گرانقیمت
یک علت برای هر هدف اختصاص دهید. از توانایی بالقوه هردو نتیجه مثبت و منفی استفاده کنید تا متمرکز باقی بمانید.
اهدافتان را بنویسید
«اهدافی که نوشته نشوند در حد آرزو باقی میمانند.» فیتسوق دادسون.
انباشتن اهداف در سرم به من این اجازه را میداد که خودم را با فکر اینکه در حال حرکت به جلو هستم فریب دهم؛ اما درواقع آن فرض یک سراب بود. از آن بدتر، ذهنم این آزادی را داشت که طبق احساسات لحظهای من اهدافم را تحریف کند.
برای مثال، هدف من برای پسانداز پول با خرید یک وسیلۀ جدید دیگر تحقق پیدا نمیکرد.
هر وقت احساس تنبلی به سراغم میآمد بیخیال زدن ۱۰۰ دراز نشست روزانهام میشدم.
نوشتن اهداف اعمال ما را استوارتر میکند و جدیت هدفمان را میرساند.
و مهمتر، زمانی که اوضاع بر وفق مراد نیست اجازه نمیدهد که مغزمان با دیدن نتیجه نامطلوب ما را از ادامه دادن منصرف کند.
هر هدفی را که دارید بنویسید. چه روی کاغذ چه بهصورت آنلاین در شبکههای اجتماعیای که عضو هستید. انتخاب با شما.
برنامهها یا اپلیکیشنهای هدفگذاری مثل stride و habithub (هردو بهصورت رایگان) برای این منظور فوقالعادهاند.
همچنین میتوانید از برنامههای مدیریت کار مثل todoist وtrello استفاده کنید.
افکار محدودکننده را شناسایی کنید
«بسیاری از مردم پر از شور و اشتیاق هستند اما به دلیل داشتن افکار محدودکننده دربارۀ خود و تواناییهایشان از حرکت بهسوی دستیابی به آرزوهایشان امتناع میکنند.»تونی رابینز.
افکار محدودکننده نشان میدهند که ما از خود و جایگاهمان در دنیای پیرامون خود چه درکی داریم.
این افکار از گفتگوهای منفی با خود، بهانهها، توجیهات، ترسها و دلیل آوردن برای شکستهای پیشین تشکیل میشوند.
نتایجی که ما تجربه میکنیم چه مثبت چه منفی ریشه در این افکار دارند.
برای مثال، فرض کنید شما از دروغگو بودن همۀ مردم هراس دارید؛ میتوانید تصور کنید این ترس در پیدا کردن شریک زندگیتان چه مشکلاتی ایجاد میکند؟
یا برای مثال فرض کنید، شما تصور میکنید بهاندازهای که در کارتان ترفیع بگیرید باهوش نیستید؛ میتوانید بفهمید که این باور تا چه حد مانع پیشرفت شما در کارتان میشود؟
افکار محدودکننده مانند سم روی اهداف اثر میکنند
آنها ذهنیت شما را مسموم میکنند و علاقۀ شما به موفقیت را کاهش میدهند. پس ضروری است که قبل از هدفگذاری، آنها را شناسایی و بر آنها غلبه کنید. سادهترین روش برای انجام این کار، پرسیدن ۳ سؤال زیر از خودتان است:
- تابهحال کدامیک از تواناییهایم را زیر سؤال بردهام؟
- معمولاً چه زمانی ترس، اضطراب و یا شک را تجربه میکنم؟
- کدام انتقادهایی که راجع به من شده را بدون اینکه مدرکی داشته باشم صرفاً به خاطر حرف دیگران پذیرفتهام؟
جوابهایتان را بنویسید و در درست بودن یا نبودن جوابها تأملکنید.
چند مثال:
باور محدودکننده: مردم علاقهای به گفتههایم ندارند.
سؤال: آیا تابهحال کسی به حرفهایتان گوش داده است؟ اگر چنین است، آنها به حرفهایتان علاقه داشتهاند.
باور محدودکننده: من نمیتوانم وزن کم کنم.
سؤال: آیا در گذشته برنامهای برای کاهش وزن داشتهاید؟ اگر چنین است، قطعاً دوباره نیز میتوانید.
باور محدودکننده: من نمیتوانم فلان کار را انجام دهم زیرا بهقدر کافی زرنگ و باهوش نیستم.
سؤال: آیا میتوانید یک مهارت جدید بیاموزید؟ اگر چنین است، مشکل توانستن یا نتوانستن شما نیست. بلکه مشکل خواستن یا نخواستن شماست.
برای هر هدف ضربالاجل (ضرب العجل چی هست؟) در نظر بگیرید
«ضربالاجلها بد نیستند. آنها به شما کمک میکنند تا زمانتان را مدیریت کنید و اولویتهایتان را تشخیص دهید. آنها درست در لحظهای که حوصله حرکت ندارید شما را به حرکت وادار میکنند.» هاروی مک کی.
ضربالاجلها به اهدافتان ماهیت میدهند. همچنین احساس ضرورت به وجود میآورند. تمایل ما به حرکت با وجود آنها بیشتر است. پس ارزش دارد که برای اهدافمان یک ضربالاجل در نظر بگیریم.
گاهی ضربالاجلها در ذات هدف وجود دارند. برای مثال؛ تصور کنید که میخواهید در سن ۶۰ سالگی بازنشسته شوید، یا آرزو دارید تا روز عروسیتان ۱۲٫۵ کیلوگرم وزن کم کنید. درواقع ضربالاجلها مشخص شدهاند.
برای مثال؛ دوست دارید به «باهاما» بروید. بیشتر از آنکه امید انجامش در یک روز نامعلوم را داشته باشید، برای انجام آن در تابستان بعد برنامهریزی کنید. اگر برای هدفتان یک ضربالاجل در نظر بگیرید تمایلتان برای انجام آن بیشتر میشود.
ضربالاجل ما را نسبت به خودمان پاسخگو میکند، به حرکت روبهجلو وادار میکند، باعث چشمپوشی ما از اشتیاقهای عقبافتاده میشود و همچنین به ما این امکان را میدهد که نقطه عطفی برای اطمینان از درستی مسیرمان در نظر بگیریم.
برای تقویت هر هدف روند سازی کنید
«اینکه با رسیدن به هدفتان به چه انسانی تبدیل میشوید بسیار مهمتر از چیزی است که به دست آوردهاید.» هنری دیوید تورو.
تمرکز روی ضربالاجلها و نتایج کافی نیست تمرکز بر هدف نیز مهم است. برای مثال اگر هدفتان کاهش وزن برای عروسیتان باشد، روند همان رژیم غذایی و ورزشیتان است.
برخی کارشناسان معتقدند باید بهجای تمرکز روی اهداف، بر روند تمرکز داشت. ازنظر بنده، تمرکز روی هردوی اینها یعنی هدف و روند کمک بیشتری میکند. در وهلۀ اول میخواهید تا کجا پیشروی کنید.
اکبر عباسی مدیر مسئول انتشارات پیک مشاور
برای مثال؛ فرض کنید میخواهید در ۶۰ سالگی بازنشسته شوید؛ بعد از جستجو دربارۀ سرمایه فعلیتان، تورم، مخارج مفروض و پیشبینیهایی درباره زندگیتان متوجه میشوید که باید برای رسیدن به هدفتان ۱٫۵ میلیون دلار پسانداز کنید.
حالا که هدف مشخص شد میتوانید وارونه عمل کنید و به سراغ تنظیم یک روند بروید.
بر اساس سنتان، درآمد سالانهتان و پسانداز فعلی خود متوجه میشوید که برای داشتن ۱٫۵ میلیون دلار در ۶۰ سالگی، باید از حالا ماهی ۲۵۰۰ دلار پسانداز کنید.
گام بعد پرورش عادت پسانداز کردن است. مجدداً شمارا به تمرکز روی هدف و روند، بهطور همزمان، دعوت میکنم. توجه داشته باشید که تمرکز بر روی یکی احتمال شکست دیگری را افزایش میدهد.
در ادامه با جزئیات بیشتری درباره تأثیر تمرکز روی هدف و روند بر یکدیگر آشنا میشویم. برای تهیه کتاب میتوانید به فروشگاه پیک مشاور مراجعه نمایید.